کوچولوی ما

دوازده روز قبل از بدنیا اومدنت

سلام ترمه جونم اره عزیزم بالاخره من ومامانی تونستیم یه اسم قشنگ برات انتخاب کنیم خیلی سخت بود امیدواریم که خوشت بیاد عزیز دلم. من و مامانی همه چیزو آماده کردیم تا تو بیای ، دیروز مامان جون و باباجون اینارو دعوت کردیم ووسایلتو بازکردیم و فیلم گرفتیم که بعدنا می بینی عزیزم. کمتر از دو هفته مونده که بیای( آخ جون) ، منو مامانی لحظه شماری میکنیم که بیای. فقط دیروز یه اتفاق بد افتاد ، موقع رفتن مامان جون اینا آسانسور تو طبقه سوم گیر کرده بود ،من رفته که ببینم چه اتفاقی افتاده که چون تاریک بود ازپله هاسر خوردم و دستم از مچ شکست. دیشب رفتیم بیمارستان گچ گرفتیم  حالا 40 روزباید تو گچ بمونه ولی عزیزم تو نگران نباش من مواظبت هستم. قربونت...
22 مهر 1391

قربونت برم

سلام مامان جون اولا که شرمنده ام بخاطر اینکه انقدر دیر اومدم و دارم برات می نویسم.مامان جون خریدات کامل شده و احتمالا این پنجشنبه از اتاقت و همه وسایلت فیلم برداری می کنیم و عکس می گیریم.به امید خدا وقتی اومدی بهت نشون می دم.مامان جون چون هنوز نچرخیدی به احتمال زیاد باید سزارین بشم و دکتر 4 آبان رو تعیین کرد.البته خانوم دکتر گفت 6 آبان ولی بابایی گفت اگه می شه 4 آبان بشه و دکتر هم گفت که روز عملم هم هست و خلاصه 4 آبان تعیین شد.خلاصه 23 روز دیگه می آی پشمون و کلی خوشحالمون می کنی.من و بابایی کلی هیجان زده ایم.داریم کارای مربوط به نگهداری بند ناف رو تویرویان انجام می دیم و امیدوارم که هیچوقت نیازی به استفاده اش نباشه.ولی خوب مامان و باب...
11 مهر 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به کوچولوی ما می باشد